آشناییزدایی، عبارت از تمام شگردها و فنونی است که نویسنده یا هنرمند از آنها بهره میبرد تا جهان آشنا را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند و از این طریق مفاهیمی جدید را بر مبنای تصورات قدیم مطرح سازد.
آشناییزدایی، عبارت از تمام شگردها و فنونی است که نویسنده یا هنرمند از آنها بهره میبرد تا جهان آشنا را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند و از این طریق مفاهیمی جدید را بر مبنای تصورات قدیم مطرح سازد. آشناییزدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و عادی شده تا بتوان به آنها تازگی دوباره بخشید و لذت بیشتری از آنها به دست آورد. این مفهوم از آنجا شروع میشود که ذهن را از «عادت زدگی» دور میکند. وظیفه هنر پیچیده کردن درک موضوعاتی است که در پنداشت عمومی ساده بنظر میرسند، اما لذتی که از این درک حاصل میشود عمیقتر است. به عبارتی هرچه تلاش ذهنی ما برای دریافت یک موضوع نامتعارف بیشتر شود، طبعاً لذت ناشی از درک آن نیز افزایش خواهد یافت. مفهوم آشناییزدایی ریشه در روانشناسی گشتالت دارد؛ اینکه هر ادراک حسی به مرور زمان به عادت تبدیل میشود و کارکردی خودکار مییابد.
آشناییزدایی در یک اثر هنری، ذهن مخاطب را از درک اولیه و بدیهی دور میکند، به گونهای که برای ادراک تازه از یک موضوع، ذهن او وادار به تلاش و کوشش بیشتر شود. این مفهوم بر هنر مدرن و معاصر تأثیر بسیاری گذاشته است و آثار هنری جریانهایی چون دادا، سوررئالیسم، نئودادا و هنر پاپ با کاربست آن شکل گرفتهاند. هنر معاصر به جای خلق تصویری برآمده از عدم (عالم خیال) به ارائه تصویری آشنا و در واقع آشناییزدایی از آن به منظور خلق معنایی تازه میپردازد. آشناییزدایی اغلب در حیطه مفهوم تصویر و شیء و جستجو برای معانی و دلالتهای مختلف آن است. با این باور که فرایند هنری بیشتر مبتنی بر تغییر معنا، مفهوم و دلالت است تا خلق شیء یا تصویر. در گذشته هنرمندان در آثار هنری خود به خلق تصویری جدید میپرداختند. در دنیای هنر معاصر بسیاری از هنرمندان به جای خلق تصویری جدید به ارائه تصویری آشنا و مانوس، اما در معنای جدید مبادرت میورزند که این فرایند آشناییزدایی از تصویری قدیم به منظور خلق مفهومی جدید تعریف میشود. قریب یک قرن پیش هنرمندان سوررئالیست همچون سالوادور دالی و رنه ماگریت، تابلوهای نقاشی از اشیاء آشنا را در محیطی نامانوس به تصویر کشیده و از این طریق مبادرت به آشناییزدایی از آنها در آثار خود میکردند. احیاء دادائیسم در آمریکا که بعدها با نئودادا شماخته شده تا حد زیادی متکی بر آشناییزدایی از تصاویر رایج و اشیاء روزمره بود. رابرت راشنبرگ در سری مشهور ترکیبها با انتخاب و بکارگیری این تصاویر و اشیاء، آثار را در قالب نقاشی و مجسمه ارائه کرد که در عین آشنا بودن، در این ترکیبها برای مخاطب ناآشنا و غریب به نظر میرسیدند. جلوه های مختلف هنر پاپ تا حد زیادی با مفهوم آشناییزدایی مرتبط هستند. هنرمند پاپ با اشیاء و تصاویر آشنا و بعضاً عامیانه مبادرت به خلق اثر هنری میکند. این اشیاء و تصاویر در فرایند آشناییزدایی مفهوم جدیدی را مطرح میسازند.